امروز مصادف است با رفتن محمدرضا شاه پهلوی، ملقب به آریامهر، آخرین شاه پهلوی و آخرین پادشاه ایران
در شش سالگی پدرش پادشاه شد و او به ولیعهدی ایران رسید. تحصیلات مقدماتی را در تهران و تحصیلات متوسطه را در سوئیس به اتمام رساند و در بازگشت به ایران با درجه ستوان دوم از دانشکده افسری فارغالتحصیل شد. در کوران جنگ جهانی دوم و همزمان با اشغال ایران در 22 سالگی به پادشاهی رسید و از 25 شهریور 1320 تا انقلاب جمهوری اسلامی، 22 بهمن 1357 بر ایران پادشاهی کرد. در آغاز قدرت کمی داشت، ولی با پایان اشغال ایران و خروج نیروهای خارجی از کشور، او در راس ارتش به آذربایجان و کردستان رفت و به غوغای خودمختاری در این استانها خاتمه داد. همچنین زمینهایی که پدرش از مالکان آنها گرفتهبود را به صاحبان قبلی آن بازگرداند.
مدتی بعد و پس از نجات از یک ترور نافرجام، با تشکیل مجلس سنا بر قدرت و اقتدار خود افزود. در دوران پادشاهی او، صنعت نفت ایران به رهبری محمد مصدق ملی شد. ولی با کودتای 28 مرداد 1332، شاه دوباره به قدرت رسید. شاه به توسعه نظامی کشور علاقه داشت و بخش زیادی از درآمد نفتی کشور را صرف ارتش مینمود. او تحت عنوان انقلاب سفید و با هدف رسمی قرار گرفتن ایران در بین مدرنترین کشورهای جهان تا پایان قرن بیستم مجموعهای از اصلاحات اقتصادی-اجتماعی مانند اصلاحات ارضی را آغاز نمود.
در دهه چهل و اوایل دهه پنجاه شمسی، ایران رشد اقتصادی سریعی را شاهد بود. محمدرضا نظام تکحزبی را در کشور حاکم کرد و عملا در شانزده سال پایان پادشاهی تقریبا هیچ یک تصمیمات کلیدی کشوری بدون نظر مساعد او گرفته نمی شد. سرانجام او در تاریخ 26 دی 1357 و در پی اعتراضهای گسترشیافته مخالفان به رهبری روحالله خمینی، ایران را برای همیشه ترک کرد. وی در طول زندگی خود سه بار ازدواج کرد و صاحب پنج فرزند شد.
در طول زندگی، چهار کتاب درباره زندگی خود و ایران نوشت که آخرین آنها اندکی پیش از مرگ وی بهپایان رسید. او سرانجام در تاریخ 5 مرداد 1359 در سن 61 سالگی و در اثر یک بیماری سرطانی(مربوط به غدد لنفاوی)، در مصر درگذشت و در یکی از مساجد قاهره بنام مسجدالرفاعی به خاک سپرده شد.
پاسخ به تاریخ (به فرانسوی: Réponse à l"histoire) (به انگلیسی: Answer to History: The Shah"s Story) نام کتاب خاطراتی نوشته محمدرضا پهلوی، آخرین شاه ایران است که در اصل به زبان فرانسه و پس از وقوع انقلاب (1358) نگاشتهشدهاست. این کتاب بعداً به زبان انگلیسی و زبان فارسی برگرداندهشد. شاه در پیشگفتار درباره کتاب میگوید:
در این کتاب قصد دارم نشان بدهم که چرا در راه رسیدن به اهدافم پافشاری میکردم؛ و چرا میخواستم جامعهای بر اساس عدالت اجتماعی، و نه مبارزه طبقاتی بنا کنم؛ جامعهای که همه در آن یکپارچه و وابسته به یکدیگر باشند. و گفتنی است چون همه کشورهای جهان_ چه دنیای غرب، چه کشورهای بلوک شرق و چه جهان سوم_ حسن تفاهم داشتم، این امکان برایم فراهم آمد که بتوانم در محیطی آکنده از صلح و صفا، کوشش خود را برای رساندن ایران به سوی تمدن بزرگ دنبال کنم.[1]
مشخص نیست که چه کسی نخست بار این کتاب را به زبان فارسی برگرداند، اما حسین ابوترابیان در مقدمهای که بر ترجمه این کتاب نوشتهاست؛ افزوده که در خاطرات احمدعلی مسعود انصاری با نام من و خاندان پهلوی چنین آمدهاست:[2]
وقتی شاه در مکزیک به سر میبرد، دکتر سید حسین نصر و دکتر هوشنگ نهاوندی برای ترجمه کتاب پاسخ به تاریخ به مکزیک فراخواندهشدند. بنا بود دکتر نهاوندی ترجمه فارسی کتاب و دکتر نصر آن را به انگلیسی ترجمه کند...[3]
موضوع مطلب :